- گه مالی
- عمل گه مال
معنی گه مالی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل مالیدن گچ بدیوار و سقف اطاق
آنکه گه بچیزی مالد کسی که شیئی را به پلیدی آلوده کند، مالیده به گه آلوده به پلیدی
تنبیه
مالش آلت رجولیت به دهانه شرم زن
مالیدن گوش کسی، کنایه از تنبیه و ادب کردن، گوش تابی، برای مثال چون جفا آری فرستد گوش مال / تا ز نقصان وا روی سوی کمال (مولوی - ۳۴۹)
سیاست، تنبیه، مجازات
منسوب به گه مرغ، بداخم ترش رو
زمانی دون زمانی بعضی اوقات: بازار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی. (حافظ)
عکل لگد زدن لگد کوب
تنبیه
آنکه دیوار و سقف اطاق را گچ اندود کند